خواب دانه‌ها

خواب دانه‌ها

سلام دوست من! چه موضوع جالبی! انگار می‌خوایم یه قصهٔ خیلی قشنگ بنام « خواب دانه‌ها » رو تعریف کنیم. بذار با هم شروع کنیم:

قصهٔ دانه‌های کوچولو:

یه روزی، یه عالمه دونهٔ کوچولو، مثل تخم‌های کوچیک گل، از یه بوتهٔ مهربون جدا شدن. هر کدوم از این دونه‌ها یه راهِ مخصوص به خودشون رو داشتن. بعضی‌هاشون می‌خواستن برن یه جای گرم و آفتابی، بعضی‌هاشون یه جای خنک و سایه‌دار، و بعضی‌هاشون هم نمی‌دونستن کجا می‌خوان برن! درست مثل ما آدم‌ها که راه‌های زیادی برای زندگی کردن داریم. بعضی از راه‌ها خوبن، بعضی‌ها هم شاید خیلی خوب نباشن. اما مهم اینه که خودمون انتخاب کنیم کدوم راه رو می‌خوایم بریم.

این دونـه‌ها، هر کدوم کنار یه آدمِ متفاوت افتادن. یکی کنار یه دختر کوچولو با یه کاپشن صورتیِ خوشگل و گوشواره‌های قلبی، یکی کنار یه پیرمرد مهربون، یکی هم کنار یه باغبانِ پر تلاش. انگار سرنوشت این دونـه‌ها با زندگی این آدم‌ها گره خورده بود. مثل یه نخِ نامرئی که این دونـه‌ها رو به زندگی آدم‌ها وصل می‌کنه.

این دختر کوچولوی کاپشن صورتی، خیلی مهربون بود. اون از دونه‌ای که کنارش افتاده بود، خیلی خوب مراقبت کرد. بهش آب داد، بهش نور خورشید رسوند و باهاش حرف زد. دونه هم کم‌کم جوونه زد و تبدیل به یه گلِ قشنگ شد. این نشون می‌ده که اگه ما انتخاب‌های خوبی داشته باشیم و مراقب چیزهایی که داریم باشیم، می‌تونیم چیزهای خیلی قشنگی رو به وجود بیاریم.

[caption id="attachment_3557" align="aligncenter" width="512"] «خواب دانه‌ها»، کتابی 32 صفحه‌ای از نشر کتابک، با داستان جذاب خود، کودکان را با مفهوم انتخاب و تأثیر آن بر زندگی آشنا می‌کند. این کتاب نوشتهٔ ناهید رحیمی و با تصویرگری غزاله باروتیان، داستان دانه‌هایی را تعریف می‌کند که هر کدام سرنوشتی جداگانه دارند.[/caption]