productImage
productImage

سیدمجتبی

۷ روز ضمانت بازگشت کالا
ضمانت اصل بودن کالا
کمال اندیشه
این محصول موجود است.
جهت نمایش قیمت و خرید، سایز محصول خود را انتخاب کنید

معرفی

بچه‌ها، یه روزی، یه مرد خیلی شجاع و مهربونی بود به اسم سیدمجتبی. اون اهل شهر قشنگ ساری بود و یه فرمانده‌ی خیلی مهم توی جنگ بود. اسم گروهش، گروهان سلمان از گردان مسلم ابن عقیل بود.

سیدمجتبی یه شیرمرد واقعی بود! خیلی وقت‌ها تیر و ترکش دشمن به بدنش می‌خورد، اما اون اصلا عقب‌نشینی نمی‌کرد و مردونه توی جنگ می‌موند. اونقدر شجاع بود که نگو!

بعد از اینکه جنگ تموم شد، سیدمجتبی یه مریضی داشت که از همون جنگ به یادگار مونده بود. یه مریضی شیمیایی که خیلی اذیتش می‌کرد. اما با این حال، اون خیلی قوی بود و تحمل می‌کرد. تا اینکه یه روز، اونم به دوستای شهیدش پیوست و پیش خدا رفت.

حالا، یه کتاب قشنگ درباره‌ی زندگی سیدمجتبی هست که 21 تا داستان از زندگی‌اش رو براتون تعریف می‌کنه. این کتاب به ما نشون می‌ده که سیدمجتبی چه اخلاق‌های خوبی داشته و چطور یه آدم شجاع و مهربون بوده.

[caption id="attachment_2935" align="aligncenter" width="817"]«سید مجتبی» از مجموعه «قهرمان من»، هدیه‌ای ارزشمند و ماندگار برای کودکان و نوجوانان است. این کتاب با روایت داستان زندگی شهید علمدار، مفاهیم والای شجاعت، فداکاری، ایثار، صبر و وطن‌دوستی را به کودکان می‌آموزد. تصاویر جذاب و متن روان و شیوا، این کتاب را برای کودکان جذاب‌تر و دلنشین‌تر کرده است. «سید مجتبی» از مجموعه «قهرمان من»، هدیه‌ای ارزشمند و ماندگار برای کودکان و نوجوانان است. این کتاب با روایت داستان زندگی شهید علمدار، مفاهیم والای شجاعت، فداکاری، ایثار، صبر و وطن‌دوستی را به کودکان می‌آموزد. تصاویر جذاب و متن روان و شیوا، این کتاب را برای کودکان جذاب‌تر و دلنشین‌تر کرده است.[/caption] در مقدمه این کتاب ارزشمند می خوانیم سید مجتبی علمدار فرزند سید رمضان در 11 دی ماه سال 1345 در شهر ساری و در خانه ای که با عشق اهل بیت و مزین شده بود، چشم به جهان گشود. پدرش کفاش ساده و دینداری بود که بیش از همه چیز به رزق و روزی حلال اهمیت میداد. سید مجتبی دوران تحصیل را در زادگاهش سپری کرد و در سال 1362 و هنگامی که در هنرستان درس میخواند و 17 سال بیشتر نداشت راهی جبهه شد. در سال 1366 به فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلم لشکر 25 کربلای مازندران منصوب شد. این در حالی بود که تا این تاریخ چندین بار به شدت مجروح و شیمیایی شده بود جراحت چند باره سید به قدری بود که مجبور شدند طحال و قسمتی از روده هایش را بردارند. سید پس از پایان دفاع مقدس تا دو سال در واحد طرح و عملیات تیپ سوم لشکر 25 در مناطق جنگی ماند و در سال 69 به ساری بازگشت و ازدواج کرد و با مسئولیت امور ورزش در لشکر مشغول به کار شد. هیأت بنی فاطمه در ساری با تلاش او راه اندازی شد. بعد از آن راه اندازی هیأت رهروان امام خمینی و بیت الزهرا نتیجه تلاشهای خستگی ناپذیر سید بود. سال 1374 به مهمانی خدا دعوت شد و این سفر بسیار در احوالات درونی اش تاثیرگذار بود میگفت: انسانی که از سفر معنوی حج برگشت نباید در این دنیا بماند. شب 2 دی سال 1375 در جمع دوستان به زیبایی به مداحی و نغمه سرایی پرداخت و آنگاه از غیبتش در نیمه شعبان صحبت به میان آورد و چند روز بعد درست روز 11 دی و در سی امین سالگرد میلاد خودش پرنده روحش از عالم خاک پرکشید و به یاران شهیدش پیوست. در یکی از داستانهای کتاب می خوانیم [caption id="attachment_2936" align="alignright" width="220"]«سید مجتبی» کتابی مناسب و آموزنده برای آشنایی کودکان با شهدای گرانقدر و سرافراز دفاع مقدس است. این کتاب با روایت داستان زندگی شهید علمدار، مفاهیم ارزشمند وطن‌دوستی، فداکاری، ایثار و صبر را به زبانی کودکانه و جذاب به کودکان می‌آموزد. تصاویر زیبا و داستان‌های پرکشش، این کتاب را به گزینه‌ای عالی برای مطالعه و هدیه دادن تبدیل کرده است. «سید مجتبی» کتابی مناسب و آموزنده برای آشنایی کودکان با شهدای گرانقدر و سرافراز دفاع مقدس است. این کتاب با روایت داستان زندگی شهید علمدار، مفاهیم ارزشمند وطن‌دوستی، فداکاری، ایثار و صبر را به زبانی کودکانه و جذاب به کودکان می‌آموزد. تصاویر زیبا و داستان‌های پرکشش، این کتاب را به گزینه‌ای عالی برای مطالعه و هدیه دادن تبدیل کرده است.[/caption] یک شب زمستانی با سید مجتبی نزدیک عراقیها در منطقه غرب مشغول شناسایی بودیم. موقع ،برگشت پای یکی از رزمنده ها رفت روی مین و صدای انفجار سکوت شب و شکست و بووووم!!!! چند دقیقه نفسها در نیامد و همه روی زمین خیز برداشتیم تا ببینیم چه اتفاقی می افتد و عکس العمل عراقی ها چیست؛ ولی آنها خوشبختانه فکر کردند انفجار، ناشی از برخورد جانداران منطقه با مین بوده و به تلاش و تکاپو نیفتادند و خطر رفع شد رزمنده ی زخمی از روی ناتوانی همان جا نشست و از ما خواست به حرکت مان ادامه دهیم و او را به حال خودش رها کنیم میترسید عملیات لو برود و کارها عقب بیفتد و در حالی که مشغول التماس بود آرام آرام چشمهایش بسته شد و از هوش رفت ولی سید مجتبی بدون توجه و معطلی او را بلند کرد و گذاشت روی کولش و همگی راه افتادیم. سرما بدجور آزار میداد و باد سرد کوهستان به سمت ما میوزید. سید در تمام مسیر علاوه بر سختی حمل کردن او در زمین سنگلاخ کوهستان با او حرف میزد و نمیگذاشت خوابش سنگین شود؛ میدانست خوابیدن در آنجا، حتماً خطر مرگ را به همراه خواهد داشت. رفتیم و رفتیم تا بعد از طی مسافت طولانی به نیروهای خودی رسیدیم و آن بسیجی با رشادت سید مجتبی نجات پیدا کرد.

ویژگی‌های این کتاب قشنگ:

  • 21 تا قصه: 21 تا داستان کوتاه و جذاب از زندگی شهید سیدمجتبی علمدار.
  • آشنایی با شخصیت شهید: این کتاب به ما کمک می‌کنه تا با اخلاق و رفتار خوب شهید علمدار آشنا بشیم.

این کتاب برای شما بچه‌های گل، یعنی گروه سنی (ج) که 9 تا 11 سال دارید، خیلی مناسبه. پس اگه دوست دارید یه قصه قشنگ از یه مرد شجاع و مهربون بخونید، حتماً این کتاب رو پیدا کنید.

[caption id="attachment_2934" align="aligncenter" width="600"]«سید مجتبی» از مجموعه «قهرمان من»، داستان زندگی پرفراز و نشیب شهید سید مجتبی علمدار را برای کودکان روایت می‌کند. از حضور در جبهه‌های جنگ تا تحمل رنج جانبازی، این کتاب با زبانی کودکانه و جذاب، مفاهیم ارزشمند ایثار، شجاعت و صبر را به نسل جدید می‌آموزد. تصاویر زیبای سیدتقی رضایی، داستان را برای کودکان دلنشین‌تر کرده است. انتشارات کتابک این کتاب 48 صفحه‌ای را برای گروه سنی کودک و نوجوان منتشر کرده است. «سید مجتبی» از مجموعه «قهرمان من»، داستان زندگی پرفراز و نشیب شهید سید مجتبی علمدار را برای کودکان روایت می‌کند. از حضور در جبهه‌های جنگ تا تحمل رنج جانبازی، این کتاب با زبانی کودکانه و جذاب، مفاهیم ارزشمند ایثار، شجاعت و صبر را به نسل جدید می‌آموزد. تصاویر زیبای سیدتقی رضایی، داستان را برای کودکان دلنشین‌تر کرده است. انتشارات کتابک این کتاب 48 صفحه‌ای را برای گروه سنی کودک و نوجوان منتشر کرده است.[/caption]

دیدگاه ها

empty-state
در حال حاضر دیدگاهی ثبت نشده!